معنی فارسی freemasonical
B2فراماسونیک، مربوط به فراماسونها یا فراماسونری، سازمانی که بر اصول دوستدوستی، کمک به یکدیگر و برادری تاکید دارد.
Pertaining to the Freemasons or Freemasonry, an organization emphasizing friendship and brotherhood.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
traditions فراماسونیک قرنهاست که به ارث رسیده است.
مثال:
The freemasonical traditions have been passed down for centuries.
معنی(example):
او به بررسی نمادهای فراماسونیک استفاده شده در مراسم باستانی پرداخت.
مثال:
He studied the freemasonical symbols used in the ancient rituals.
معنی فارسی کلمه freemasonical
:فراماسونیک، مربوط به فراماسونها یا فراماسونری، سازمانی که بر اصول دوستدوستی، کمک به یکدیگر و برادری تاکید دارد.