معنی فارسی frenchwise
B1در رابطه با فرهنگ یا روشهای فرانسوی.
In terms of French culture or style.
- OTHER
example
معنی(example):
از لحاظ فرانسوی، این غذا بسیار محبوب است.
مثال:
Frenchwise, this dish is quite popular.
معنی(example):
از لحاظ فرانسوی، آنها سنتهای عالی در شرابسازی دارند.
مثال:
Frenchwise, they have great traditions in winemaking.
معنی فارسی کلمه frenchwise
:در رابطه با فرهنگ یا روشهای فرانسوی.