معنی فارسی fricti

B1

فرکتی، اصطکاک یا نیرویی است که مانع حرکت اشیاء می‌شود و در تحلیل‌های مهندسی کاربرد دارد.

The frictional force that opposes motion and is important in engineering analyses.

example
معنی(example):

فرکتی در آزمایش برای تعیین بازده اندازه‌گیری شد.

مثال:

The fricti in the experiment was measured to determine efficiency.

معنی(example):

درک فرکتی به مهندسین کمک می‌کند تا ماشین‌های بهتری طراحی کنند.

مثال:

Understanding fricti helps engineers design better machines.

معنی فارسی کلمه fricti

:

فرکتی، اصطکاک یا نیرویی است که مانع حرکت اشیاء می‌شود و در تحلیل‌های مهندسی کاربرد دارد.