معنی فارسی frictionable

B2

قابل اصطکاک، به موادی اشاره دارد که قابلیت ایجاد اصطکاک را دارند و در کاربردهای مختلف مفید هستند.

Describing materials that can generate friction when in contact with other surfaces.

example
معنی(example):

این ماده قابل اصطکاک است و در سیستم‌های ترمز استفاده می‌شود.

مثال:

The material is frictionable and used for braking systems.

معنی(example):

سطوح قابل اصطکاک در مهندسی مکانیک ضروری هستند.

مثال:

Frictionable surfaces are essential in mechanical engineering.

معنی فارسی کلمه frictionable

:

قابل اصطکاک، به موادی اشاره دارد که قابلیت ایجاد اصطکاک را دارند و در کاربردهای مختلف مفید هستند.