معنی فارسی frictionize
B2اصطکاکی کردن، فرایند افزایش نیروی اصطکاک بین دو سطح.
To increase the friction between two surfaces to improve contact and grip.
- VERB
example
معنی(example):
مهندسان هدف دارند که سطوح را اصطکاکی کنند تا چسبندگی را بهبود بخشند.
مثال:
Engineers aim to frictionize the surfaces to improve grip.
معنی(example):
با استفاده از پوششهای خاص، میتوانیم قطعات را اصطکاکی کنیم تا عملکرد را بهبود بخشیم.
مثال:
By using special coatings, we can frictionize the parts to enhance performance.
معنی فارسی کلمه frictionize
:اصطکاکی کردن، فرایند افزایش نیروی اصطکاک بین دو سطح.