معنی فارسی frigiddaria
B1یخزدگی شدید، به معنای دما و شرایط بسیار سرد.
The quality of being excessively cold; frostiness.
- NOUN
example
معنی(example):
سرما و یخبندان شب زمستانی سخت بود.
مثال:
The frigiddaria of the winter night was hard to bear.
معنی(example):
او از سرما و یخبندان موجود در هوا احساس سردی کرد.
مثال:
She felt a chill from the frigiddaria in the air.
معنی فارسی کلمه frigiddaria
:
یخزدگی شدید، به معنای دما و شرایط بسیار سرد.