معنی فارسی frigidities

B2

جمع کلمه سردی، به شرایط برودتی و سخت اشاره دارد.

Plural of frigid; conditions or traits related to extreme cold.

example
معنی(example):

سردی‌های شمال قطب شمال برای دانشمندان شناخته شده است.

مثال:

The frigidities of the Arctic are well-known to scientists.

معنی(example):

او درباره سردی‌هایی که در اقلیم‌های مختلف رخ می‌دهد، یاد گرفت.

مثال:

She learned about the frigidities that occur in different climates.

معنی فارسی کلمه frigidities

: معنی frigidities به فارسی

جمع کلمه سردی، به شرایط برودتی و سخت اشاره دارد.