معنی فارسی froglike
B1شبیه به قورباغه، به ویژه در ظاهر یا رفتار، معمولاً به موجوداتی اشاره دارد که ویژگیهای فیزیکی یا رفتاری مشابه قورباغهها دارند.
Resembling or characteristic of a frog.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موجودی شبیه به قورباغه به سمت دریاچه پرش کرد.
مثال:
The froglike creature hopped across the pond.
معنی(example):
ظاهر شبیه به قورباغهاش آن را از سایر حیوانات متمایز کرد.
مثال:
Its froglike appearance made it distinct from other animals.
معنی فارسی کلمه froglike
:
شبیه به قورباغه، به ویژه در ظاهر یا رفتار، معمولاً به موجوداتی اشاره دارد که ویژگیهای فیزیکی یا رفتاری مشابه قورباغهها دارند.