معنی فارسی from strength

B1

از قدرت و توانایی شخصی برای پیشرفت و دستیابی به چیزهای جدید استفاده کردن.

To proceed or improve with confidence and self-assurance gained from previous achievements.

example
معنی(example):

او پس از مشکلاتش با قوت به جلو رفت.

مثال:

She moved forward from strength after her struggles.

معنی(example):

ما پروژه را از قوت ساختیم تا موفقیت آن را تضمین کنیم.

مثال:

We built the project from strength to ensure its success.

معنی فارسی کلمه from strength

: معنی from strength به فارسی

از قدرت و توانایی شخصی برای پیشرفت و دستیابی به چیزهای جدید استفاده کردن.