معنی فارسی from the bottom of one's heart

B2

از طریق احساسات عمیق و واقعی به کسی چیزی گفتن یا عملی انجام دادن.

To express a feeling or sentiment with deep sincerity.

example
معنی(example):

من از صمیم قلب عذرخواهی می‌کنم.

مثال:

I apologize from the bottom of my heart.

معنی(example):

او از صمیم قلب برای کمکش از او تشکر کرد.

مثال:

She thanked him from the bottom of her heart for his help.

معنی فارسی کلمه from the bottom of one's heart

:

از طریق احساسات عمیق و واقعی به کسی چیزی گفتن یا عملی انجام دادن.