معنی فارسی fromward

B1

به جلو، به معنای حرکت یا پیشرفت به سمت آینده یا جلو.

Moving forward; indicating progress or advancement in a direction.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که بعد از ناخوش‌وقتی به جلو حرکت کند.

مثال:

He decided to move fromward after the setback.

معنی(example):

این پروژه به گونه‌ای طراحی شده است که در مراحل به جلو حرکت کند.

مثال:

The project is designed to move fromward in stages.

معنی فارسی کلمه fromward

: معنی fromward به فارسی

به جلو، به معنای حرکت یا پیشرفت به سمت آینده یا جلو.