معنی فارسی frondous

B1

به طور کلی به مکان یا گیاهی که دارای برگ‌های فراوان باشد، اطلاق می‌شود.

Full of leaves; lush and verdant.

example
معنی(example):

سرسبزی فروندوز تمام منطقه را پوشانده بود.

مثال:

The frondous greenery covered the whole area.

معنی(example):

آنها در حین پیاده‌روی خود منظره فروندوز را تحسین کردند.

مثال:

They admired the frondous landscape during their hike.

معنی فارسی کلمه frondous

:

به طور کلی به مکان یا گیاهی که دارای برگ‌های فراوان باشد، اطلاق می‌شود.