معنی فارسی frontalis

B2

عضله‌ای در ناحیه پیشانی که در حرکات ابروها نقش دارد.

A muscle located in the forehead that assists with facial expressions.

example
معنی(example):

عضله فرونتالیس در بالا بردن ابروها کمک می‌کند.

مثال:

The frontalis muscle helps in raising the eyebrows.

معنی(example):

پزشک به توضیح ساختار فرونتالیس در جمجمه پرداخت.

مثال:

The doctor explained the layout of the frontalis in the skull.

معنی فارسی کلمه frontalis

:

عضله‌ای در ناحیه پیشانی که در حرکات ابروها نقش دارد.