معنی فارسی frontal bone

B1

استخوان پیشانی، استخوانی در جمجمه که قسمت جلویی سر را می‌پوشاند.

The bone that forms the forehead and the upper part of the eye sockets.

noun
معنی(noun):

The bone of the forehead.

example
معنی(example):

استخوان پیشانی استخوانی است که پیشانی را تشکیل می‌دهد.

مثال:

The frontal bone is the bone that forms the forehead.

معنی(example):

در کودکان، استخوان پیشانی تا زمانی که بزرگتر شوند به طور کامل تشکیل نمی‌شود.

مثال:

In children, the frontal bone is not fully formed until they grow older.

معنی فارسی کلمه frontal bone

: معنی frontal bone به فارسی

استخوان پیشانی، استخوانی در جمجمه که قسمت جلویی سر را می‌پوشاند.