معنی فارسی frontwoman
B2زن یا دختری که به عنوان خواننده اصلی یا مجری گروه موسیقی فعالیت میکند.
The female lead singer or spokesperson of a band or group.
- noun
noun
معنی(noun):
The female lead singer in a band.
example
معنی(example):
خواننده اصلی گروه صدای قدرتمندی دارد.
مثال:
The frontwoman of the band has a powerful voice.
معنی(example):
به عنوان خواننده اصلی، او نقش رهبری را در هنگام اجراها بر عهده دارد.
مثال:
As the frontwoman, she takes on the lead role during performances.
معنی فارسی کلمه frontwoman
:
زن یا دختری که به عنوان خواننده اصلی یا مجری گروه موسیقی فعالیت میکند.