معنی فارسی froom
B1مسیر دورافتاده، جادهای که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
A secluded or off-the-beaten-path route or path.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک مسیر دور افتاده استفاده کرد تا از جاده شلوغ دور بماند.
مثال:
He took a froom to avoid the busy road.
معنی(example):
مسیر دور افتاده از میان جنگل ساکت و آرام بود.
مثال:
The froom through the forest was peaceful and quiet.
معنی فارسی کلمه froom
:مسیر دورافتاده، جادهای که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.