معنی فارسی froppish
B1نازک، پر ادای، ظاهراً مرتبط با احساسات خوشایند.
Pertaining to an affectedly playful or coy manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز رفتار پر از ناز و ادا او را کمتر در دسترس میکرد.
مثال:
Her froppish attitude made her less approachable.
معنی(example):
او نظرات نازک و پر ادای او را سرگرمکننده یافت.
مثال:
He found the froppish remarks amusing.
معنی فارسی کلمه froppish
:نازک، پر ادای، ظاهراً مرتبط با احساسات خوشایند.