معنی فارسی frostbit
B1یخزدگی به آسیبهایی گفته میشود که به علت سرمای شدید به پوست و بافتهای زیرین وارد میشود.
Injury to body tissues caused by exposure to extreme cold.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از مدت طولانی پیادهروی در سرما دچار یخزدگی شد.
مثال:
He was frostbit after walking outside for too long in the cold.
معنی(example):
او توضیح داد که چگونه باید زخمهای یخزدگی را درمان کرد.
مثال:
She explained how to treat frostbit injuries.
معنی فارسی کلمه frostbit
:یخزدگی به آسیبهایی گفته میشود که به علت سرمای شدید به پوست و بافتهای زیرین وارد میشود.