معنی فارسی frostbiter
B1موجودی خیالی که در افسانهها به عنوان حادثهای هشداردهنده در دماهای پایین شناخته میشود.
A mythical creature symbolizing the dangers of extreme cold.
- NOUN
example
معنی(example):
یخزده یک هشدار برای همه مسافران در زمستان بود.
مثال:
The frostbiter was a warning to all travelers in winter.
معنی(example):
افسانهها میگویند که یخزده به کسانی که بدون آمادگی بیرون میروند، میآید.
مثال:
Legends say the frostbiter comes to those who venture out unprepared.
معنی فارسی کلمه frostbiter
:
موجودی خیالی که در افسانهها به عنوان حادثهای هشداردهنده در دماهای پایین شناخته میشود.