معنی فارسی frostbow
C1قوس سرما، پدیدهای نوری در جو که در شرایط خاص آب و هوایی سرد ایجاد میشود.
An atmospheric optical phenomenon similar to a rainbow that occurs in cold weather.
- NOUN
example
معنی(example):
قوس سرما در آسمان در صبح سرد ظاهر شد.
مثال:
The frostbow appeared in the sky during the cold morning.
معنی(example):
قوس سرما مشابه قوس قزح است اما در شرایط آب و هوایی سرد شکل میگیرد.
مثال:
A frostbow is similar to a rainbow but is formed in cold weather conditions.
معنی فارسی کلمه frostbow
:قوس سرما، پدیدهای نوری در جو که در شرایط خاص آب و هوایی سرد ایجاد میشود.