معنی فارسی frostwork
B2دیزاین و نقوش یخی که بر روی اشیاء یا سطوح از برف و یخ شکل می‌گیرد.
Decorative patterns and formations created by frost on surfaces and objects.
- noun
noun
معنی(noun):
Any naturally occurring intricate pattern of ice crystals.
معنی(noun):
Any pattern that resembles a frost formation.
example
معنی(example):
کار یخی شاخه‌ها را با یک لایه زیبای یخ پوشش می‌دهد.
مثال:
Frostwork covers the branches with a beautiful icy layer.
معنی(example):
ما در صبح زیبایی کار یخی روی پنجره را تحسین کردیم.
مثال:
We admired the frostwork on the window in the morning.
معنی فارسی کلمه frostwork
:
دیزاین و نقوش یخی که بر روی اشیاء یا سطوح از برف و یخ شکل می‌گیرد.
