معنی فارسی froughy

B1

ناهموار و غیر یکنواخت، به ظاهر یا بافتی اشاره دارد که دارای برجستگی‌ها و فرورفتگی‌هایی است.

Having an uneven or rough texture.

example
معنی(example):

مدل موهای ناهموار او را در مهمانی متمایز کرد.

مثال:

Her froughy hairstyle made her stand out at the party.

معنی(example):

بافت ناهموار پارچه توجه‌ها را جلب کرد.

مثال:

The froughy texture of the fabric was eye-catching.

معنی فارسی کلمه froughy

: معنی froughy به فارسی

ناهموار و غیر یکنواخت، به ظاهر یا بافتی اشاره دارد که دارای برجستگی‌ها و فرورفتگی‌هایی است.