معنی فارسی frousier

B1

فروسی‌تر، اشاره به درجه بیشتری از شلختگی و نامرتبی در ظاهر.

More disheveled or untidy compared to something else.

example
معنی(example):

گربه از همیشه فروسیک‌تر به نظر می‌رسید.

مثال:

The cat looked frousier than usual.

معنی(example):

پیراهنش بعد از یک روز طولانی در کار بیشتر فروسیک شد.

مثال:

His shirt became frousier after a long day at work.

معنی فارسی کلمه frousier

: معنی frousier به فارسی

فروسی‌تر، اشاره به درجه بیشتری از شلختگی و نامرتبی در ظاهر.