معنی فارسی fruitcakey
B1شلوغ و رنگارنگ، اصطلاحی که به چیزهایی با طراحیهای غیرمعمول و جالب اشاره دارد.
Descriptive of something colorful and eclectic, often in a whimsical or exaggerated manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تزئینات او کمی شلوغ و میوهدار بود، پر از رنگهای روشن و طرحهای خیالانگیز.
مثال:
Her decorations were a bit fruitcakey, filled with bright colors and whimsical designs.
معنی(example):
من آن لباسهای شلوغ و میوهدار را بسیار سرگرمکننده و زنده میبینم.
مثال:
I find those fruitcakey outfits to be quite fun and lively.
معنی فارسی کلمه fruitcakey
:شلوغ و رنگارنگ، اصطلاحی که به چیزهایی با طراحیهای غیرمعمول و جالب اشاره دارد.