معنی فارسی frustula
C1ساختار خارجی محافظتی در برخی از جانداران میکروسکوپی، بهویژه دیاتومها.
The cell wall of diatoms, made of silica, consisting of two overlapping parts.
- NOUN
example
معنی(example):
فرستولای دیاتوم، ساختار پوسته خارجی منحصر به فرد آن است.
مثال:
The frustula of the diatom is its unique outer shell structure.
معنی(example):
دانشمندان فرستولا را برای بهتر درک کردن اکوسیستمهای آبی مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study frustula to understand aquatic ecosystems better.
معنی فارسی کلمه frustula
:
ساختار خارجی محافظتی در برخی از جانداران میکروسکوپی، بهویژه دیاتومها.