معنی فارسی fubby

B1

نرم و گرد، به خصوص در طراحی و شکل.

Having a soft, rounded, or cushioned appearance.

example
معنی(example):

طراحی fubby صندلی بسیار جذاب بود.

مثال:

The fubby design of the chair was very appealing.

معنی(example):

Fubby می‌تواند چیزی را توصیف کند که ظاهری نرم و گرد دارد.

مثال:

Fubby can describe something with a soft, rounded appearance.

معنی فارسی کلمه fubby

:

نرم و گرد، به خصوص در طراحی و شکل.