معنی فارسی fulgourous
B2درخشان و تابناک، به ویژه در رابطه با زیباییهای طبیعی.
Radiant and brilliant, especially concerning natural beauties.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غروبهای درخشان منظرهای شگفتانگیز هستند.
مثال:
The fulgourous sunsets are a sight to behold.
معنی(example):
نمایشهای درخشان شفق قطبی گردشگران زیادی را جذب میکند.
مثال:
Fulgourous displays of aurora borealis attract many tourists.
معنی فارسی کلمه fulgourous
:درخشان و تابناک، به ویژه در رابطه با زیباییهای طبیعی.