معنی فارسی full-bottomed
B2به نوعی طراحی یا شکل اشاره دارد که در آن قسمت پایینی به طور کامل پوشش داده شده است.
Having a broad or ample base or bottom.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صندلی دارای طراحی تمام عیار در قسمت نشیمن است تا راحتی بیشتری داشته باشد.
مثال:
The chair has a full-bottomed design for comfort.
معنی(example):
او دامنهای تمام عیار را به خاطر سبکشان دوست دارد.
مثال:
She loves full-bottomed skirts for their style.
معنی فارسی کلمه full-bottomed
:
به نوعی طراحی یا شکل اشاره دارد که در آن قسمت پایینی به طور کامل پوشش داده شده است.