معنی فارسی fullmoons
B1ماه کامل، به ماهی گفته میشود که در آن تمام سطح آن از زمین قابل مشاهده است و به صورت گرد و روشن دیده میشود.
The phase of the moon in which its whole face is illuminated as seen from Earth.
- NOUN
example
معنی(example):
ماههای کامل زیبا برای مشاهده هستند.
مثال:
The full moons are beautiful to observe.
معنی(example):
بسیاری از فرهنگها ورود ماههای کامل را جشن میگیرند.
مثال:
Many cultures celebrate the arrival of full moons.
معنی فارسی کلمه fullmoons
:
ماه کامل، به ماهی گفته میشود که در آن تمام سطح آن از زمین قابل مشاهده است و به صورت گرد و روشن دیده میشود.