معنی فارسی full moons
B1به معنای زمانی که ماه به طور کامل در آسمان دیده میشود و معمولاً احساسات خاصی را بر میانگیزد.
A phase of the moon where it is fully illuminated as seen from Earth.
- noun
noun
معنی(noun):
The phase of the moon when it is in opposition to the sun.
معنی(noun):
The moon when it is in opposition to the sun.
example
معنی(example):
ماههای کامل معمولاً با افسانهها و اسطورههای مختلفی مرتبط هستند.
مثال:
The full moons are often associated with various myths and legends.
معنی(example):
ما به کمپینگ رفتیم تا طلوع ماه کامل را بر فراز کوهها تماشا کنیم.
مثال:
We went camping to watch the full moon rise over the mountains.
معنی فارسی کلمه full moons
:
به معنای زمانی که ماه به طور کامل در آسمان دیده میشود و معمولاً احساسات خاصی را بر میانگیزد.