معنی فارسی fumacious

C1

دودآلود، توصیف فضایی که دارای بوی دود است.

Characterized by or producing smoke.

example
معنی(example):

بعد از آتش‌سوزی، اتاق ویژگی دودی داشت.

مثال:

The room had a fumacious quality after the bonfire.

معنی(example):

او محیط دودی کارخانه قدیمی را توصیف کرد.

مثال:

He described the fumacious environment of the old factory.

معنی فارسی کلمه fumacious

: معنی fumacious به فارسی

دودآلود، توصیف فضایی که دارای بوی دود است.