معنی فارسی fumade

B2

بوی دود که از یک منبع مثل دودکش خارج می‌شود.

Smoke emitted from a source, often associated with warmth or fire.

example
معنی(example):

بوی دود از دودکش از دور قابل مشاهده بود.

مثال:

The fumade from the chimney could be seen from afar.

معنی(example):

او متوجه دود در حال بالا رفتن به سمت آسمان شد.

مثال:

She noticed the fumade rising into the sky.

معنی فارسی کلمه fumade

: معنی fumade به فارسی

بوی دود که از یک منبع مثل دودکش خارج می‌شود.