معنی فارسی furnacelike
B1فورم و یا احساسی شبیه به دما و گرمای ارائه شده توسط یک شومینه یا کوره.
Having characteristics similar to a furnace; extremely hot.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوا درون اتاق در طول زمستان حالت شومینهای داشت.
مثال:
The air inside the room felt furnacelike during the winter.
معنی(example):
او دمای فر را به عنوان حالت شومینهای توصیف کرد.
مثال:
He described the heat of the oven as furnacelike.
معنی فارسی کلمه furnacelike
:فورم و یا احساسی شبیه به دما و گرمای ارائه شده توسط یک شومینه یا کوره.