معنی فارسی furthersome
B1پیشبردنده، به معنای چیزی که باعث پیشرفت یا بهبود چیزی میشود.
Promoting further development or progress.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها ایده را پیشبردنده دانستند و تصمیم به اجرای آن گرفتند.
مثال:
They found the idea furthersome and decided to implement it.
معنی(example):
طبیعت پیشبردنده همکاری آنها دیگران را نیز الهام بخشید.
مثال:
The furthersome nature of their collaboration inspired others.
معنی فارسی کلمه furthersome
:پیشبردنده، به معنای چیزی که باعث پیشرفت یا بهبود چیزی میشود.