معنی فارسی fusel

B1

فوزل به شکل خاصی از قطعه در مهندسی و طراحی صنعتی اشاره دارد.

A component that resembles a spindle, often used in engineering contexts.

example
معنی(example):

او یک فوزل را با دقت برای پروژه مهندسی تهیه کرد.

مثال:

He crafted a fusel with precision for the engineering project.

معنی(example):

طراحی فوزل برای آیرودینامیک هواپیما بسیار حیاتی بود.

مثال:

The fusel design was crucial for the aerodynamics of the aircraft.

معنی فارسی کلمه fusel

:

فوزل به شکل خاصی از قطعه در مهندسی و طراحی صنعتی اشاره دارد.