معنی فارسی gallowsward

B1

محل مشخصی برای اعدام‌ها، معمولاً جایی که دار می‌آویختند.

A place where gallows are erected, historically used for executions.

example
معنی(example):

قلعه قدیمی یک محل اعدام داشت که اعدام‌ها در آنجا انجام می‌شد.

مثال:

The old castle had a gallowsward where executions took place.

معنی(example):

محل اعدام یادآور گذشته تاریک شهر بود.

مثال:

The gallowsward served as a reminder of the town's dark past.

معنی فارسی کلمه gallowsward

:

محل مشخصی برای اعدام‌ها، معمولاً جایی که دار می‌آویختند.