معنی فارسی galluot

B1

گشت و گذاری طولانی و غالباً بی‌هدف.

A long, often aimless journey or wandering.

example
معنی(example):

بعد از یک گشت و گذار طولانی، بالاخره پناهگاه پیدا کردند.

مثال:

After a long galluot, they finally found shelter.

معنی(example):

گشت و گذار در جنگل خسته‌کننده اما پاداش‌دهنده بود.

مثال:

The galluot through the forest was exhausting but rewarding.

معنی فارسی کلمه galluot

:

گشت و گذاری طولانی و غالباً بی‌هدف.