معنی فارسی galvanic

B2 /ɡælˈvænɪk/

گلوانیک، مربوط به برق ناشی از الکترولیز و فعل و انفعالات شیمیایی.

Relating to or involving electric currents produced by chemical reaction.

adjective

معنی(adjective):

Of or pertaining to galvanism; electric.

معنی(adjective):

(by extension) Energetic; vigorous.

معنی(adjective):

Of a current that is not alternating, as opposed to faradic.

example

معنی(example):

اثر گلوانیک باعث درخشش فلز شد.

مثال:

The galvanic effect made the metal shine.

معنی(example):

ما در کلاس علوم سلول‌های گلوانیک را بررسی کردیم.

مثال:

We studied the galvanic cells in our science class.

معنی فارسی کلمه galvanic

گلوانیک، مربوط به برق ناشی از الکترولیز و فعل و انفعالات شیمیایی.