معنی فارسی gargoylishly
B1به طور خاص به شکلی شبیه گارگولها، ممکن است به حالتهای عجیب و غریب یا ترسناک اشاره داشته باشد.
In a manner resembling or characteristic of a gargoyle, often grotesque or spooky.
- ADVERB
example
معنی(example):
ساختمان قدیمی به طرز گارگولگونهای زینتدادشده بود و جاذبه ترسناکی داشت.
مثال:
The old building was adorned gargoylishly, giving it a spooky charm.
معنی(example):
او به طرز گارگولگونهای به او نگاه کرد، گویی او یک مجسمه است.
مثال:
He looked at her gargoylishly, as if she were a statue.
معنی فارسی کلمه gargoylishly
:
به طور خاص به شکلی شبیه گارگولها، ممکن است به حالتهای عجیب و غریب یا ترسناک اشاره داشته باشد.