معنی فارسی garishness

B1

زشتی و عدم جذابیت، به ویژه در ارتباط با طراحی یا رنگ‌ها.

The quality of being excessively bright or showy in a tasteless manner.

example
معنی(example):

زشت بودن تزیینات بسیار فراتر از حد تحمل بود.

مثال:

The garishness of the decorations was overwhelming.

معنی(example):

زشت بودن لباس باعث می‌شد نتوانیم او را جدی بگیریم.

مثال:

The garishness of the outfit made it hard to take him seriously.

معنی فارسی کلمه garishness

: معنی garishness به فارسی

زشتی و عدم جذابیت، به ویژه در ارتباط با طراحی یا رنگ‌ها.