معنی فارسی garreted
B2توصیف فضایی که معمولاً در بالای ساختمان با سقف شیبدار قرار دارد و برای سکونت استفاده میشود.
Referring to a room or space under the roof, often used for living or working.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او روزهایش را در اتاق گراننشین کار کرد.
مثال:
He spent his days working in the garreted room.
معنی(example):
فضای گراننشین برای نوشتن بسیار مناسب بود.
مثال:
The garreted space was perfect for writing.
معنی فارسی کلمه garreted
:
توصیف فضایی که معمولاً در بالای ساختمان با سقف شیبدار قرار دارد و برای سکونت استفاده میشود.