معنی فارسی garridge

B1

مکانی برای تجمع و گردهمایی، اغلب با فضای باز.

A place for gathering, often with an open space.

example
معنی(example):

گاریج مکان محبوبی برای تجمع بود.

مثال:

The garridge was a popular place for gathering.

معنی(example):

آنها یک گاریج را برای برگزاری جشن‌ها ترتیب دادند.

مثال:

They set up a garridge to host celebrations.

معنی فارسی کلمه garridge

: معنی garridge به فارسی

مکانی برای تجمع و گردهمایی، اغلب با فضای باز.