معنی فارسی gaugership
B1گراگری به مسئولیت یا نقش یک فرد در اندازهگیری و نظارت اشاره دارد.
The role or responsibility of measuring or overseeing quantities.
- NOUN
example
معنی(example):
او به مسئولیتهای گراگری خود افتخار میکرد.
مثال:
He was proud of his gaugership responsibilities.
معنی(example):
گراگری آنها دقت در خوانشها را تضمین میکرد.
مثال:
Their gaugership ensured accuracy in the readings.
معنی فارسی کلمه gaugership
:
گراگری به مسئولیت یا نقش یک فرد در اندازهگیری و نظارت اشاره دارد.