معنی فارسی gaums

B1

بی‌مزّگی‌ها، اشاره به مواقعی که طعم یا جذابیت وجود ندارد.

Instances of lacking flavor or appeal.

example
معنی(example):

سرآشپز ادویه‌جاتی اضافه کرد تا از ایجاد بی‌مزّگی جلوگیری کند.

مثال:

The chef added spices to avoid creating gaums.

معنی(example):

آنها نگران بی‌مزّگی در غذا بودند.

مثال:

They were concerned about the gaums in the dish.

معنی فارسی کلمه gaums

: معنی gaums به فارسی

بی‌مزّگی‌ها، اشاره به مواقعی که طعم یا جذابیت وجود ندارد.