معنی فارسی gauntly
B1به معنای لاغر و نحیف، مخصوصاً به دلیل بیماری یا گرسنگی.
In a manner that is thin and looking ill; emaciated.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بعد از بیماری طولانی به طور لاغر و نحیف به نظر میرسید.
مثال:
He looked gauntly after the long illness.
معنی(example):
شکل لاغر و نحیف به آرامی از میان سایهها حرکت کرد.
مثال:
The gauntly figure moved silently through the shadows.
معنی فارسی کلمه gauntly
:
به معنای لاغر و نحیف، مخصوصاً به دلیل بیماری یا گرسنگی.