معنی فارسی gawk

B1 /ɡɑk/

خیره شدن با چشمان بزرگ و درشت، معمولاً به دلیل تعجب یا قوانین اجتماعی.

To stare openly and stupidly in amazement or shock.

noun
معنی(noun):

A cuckoo.

معنی(noun):

A fool; a simpleton; a stupid or clumsy person.

example
معنی(example):

به حیوانات در باغ وحش خیره نشوید.

مثال:

Don't gawk at the animals in the zoo.

معنی(example):

او آنجا ایستاده بود و به مجسمه بزرگ خیره شده بود.

مثال:

He stood there gawked at the large statue.

معنی فارسی کلمه gawk

: معنی gawk به فارسی

خیره شدن با چشمان بزرگ و درشت، معمولاً به دلیل تعجب یا قوانین اجتماعی.