معنی فارسی gawkish

B1

صفتی که به فرد با حرکات یا رفتارهای نامناسب و عجیب اشاره دارد.

Clumsy, awkward, or ungainly in appearance or behavior.

example
معنی(example):

او در مهمانی احساس ناهنجاری می‌کرد، چون کسی را نمی‌شناخت.

مثال:

He felt gawkish at the party, not knowing anyone.

معنی(example):

رفتار ناهنجار او وضعیت را ناخوشایند کرد.

مثال:

Her gawkish behavior made the situation uncomfortable.

معنی فارسی کلمه gawkish

: معنی gawkish به فارسی

صفتی که به فرد با حرکات یا رفتارهای نامناسب و عجیب اشاره دارد.