معنی فارسی get mixed up with
B1با کسی یا چیزی در هم آمیخته شدن به گونهای که تشخیص آنها دشوار شود.
To become confused or mistakenly identify someone or something.
- IDIOM
example
معنی(example):
من اغلب با برادر دوقلویم گیج میشوم.
مثال:
I often get mixed up with my twin brother.
معنی(example):
با این همه نامهای مشابه، به راحتی گیج میشوم.
مثال:
It's easy to get mixed up with all these similar names.
معنی فارسی کلمه get mixed up with
:
با کسی یا چیزی در هم آمیخته شدن به گونهای که تشخیص آنها دشوار شود.