معنی فارسی get one's hands on
B1دستیابی به چیزی، به‌ویژه به‌دست آوردن اشیاء یا منابع مورد نظر.
To obtain or acquire something, especially something that is wanted or desired.
- verb
verb
معنی(verb):
To get; to obtain; to secure.
مثال:
If you can get your hands on the right ingredients, it's an easy recipe.
معنی(verb):
To catch.
example
معنی(example):
بالاخره توانستم جدیدترین گوشی هوشمند را بدست آورم.
مثال:
I finally got my hands on the latest smartphone.
معنی(example):
او توانست کتاب نادری که همه درباره‌اش صحبت می‌کنند را بدست آورد.
مثال:
She managed to get her hands on the rare book everyone is talking about.
معنی فارسی کلمه get one's hands on
:دستیابی به چیزی، به‌ویژه به‌دست آوردن اشیاء یا منابع مورد نظر.
