معنی فارسی gibbetwise
B1به صورت گببدی، نگرانی یا تفکر در مورد عواقب شدید یک عمل یا موضوع.
In a manner relating to severe punishment or public display.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به مسأله به صورت گببدی نگاه کرد و به پیامدها اندیشید.
مثال:
He looked at the issue gibbetwise, contemplating consequences.
معنی(example):
فکر کردن به صورت گببدی میتواند به تصمیمات سخت منجر شود.
مثال:
Thinking gibbetwise can lead to harsh decisions.
معنی فارسی کلمه gibbetwise
:
به صورت گببدی، نگرانی یا تفکر در مورد عواقب شدید یک عمل یا موضوع.